در اين سراي بي كسي كسي به در نمي زند
به دشت پر ملال ما پرنده پر نمي زند
يكي ز شب گرفتگان چراغ بر نمي كند
كسي به كوچه سار شب در سحر نمي زند
نشستهام در انتظار اين غبار بي سوار
دريغ كز شبي چنين سپيده سر نمي زند
گذرگهي است پرستم كه اندرو به غير غم
يكي صلاي آشنا به رهگذر نمي زند
چه چشم پاسخ است از اين دريچههاي بسته ات
برو كه هيچ كس ندا به گوش كر نمي زند
نه سايه دارم و نه بر , بيفكنندم و سزاست
وگر نه بر درخت تر كسي تبر نمي زند
شعر از هوشنگ ابتهاج ( ه.ا. سایه )
بدون دیدگاه »
No comments yet.