سلام
حتما تا به حال این عکس را دیده اید :
این عکس یکی از برترین عکسهای خبری قرن بیستم است . شاید بتوان گفت عکسی تاریخی و خاطره انگیز , چون یادآور شادی مردم دنیا در پایان جنگ ویرانگر جهانی دوم است .
سربازان آمریکایی پس از اعلام تسلیم ارتش ژاپن در 14 آگوست 1945 ( 6 روز پس از بمباران اتمی ناکازاکی ) به خانه هایشان باز می گردند . یکی از ملوانان که شادی و حسرت در وجودش به هم آمیخته اند از صف رژه بیرون آمده تا پرستار جوانی را که کنار خیابان ایستاده در شادی خود شریک کند !! یک عکاس فرصت طلب هم خودش را با ثبت این لحظه به تاریخ پیوند می زند .
اینک ادیت شین , یعنی همان پرستار مهربان که اجازه داد ملوان زبل قصه ی ما در شادی شریکش کند در سن 91 سالگی درگذشته است .
قبلا این واقعه ی تاریخی ساده با ساخت مجسمه ی این دو نفر در همان حالت و نصب در همان محل کاملا ماندگار شده بود . ملوان زبل هرگز شناخته نشد . گویا ازدواج کرده و همسر غیرتمندی داشته و از ترس عواقب بعدی هرگز به روی خودش نیاورده که همان سوژه ی مورد بحث بوده است . اما خانم شین با افتخار هر چه تمامتر آمد و با مجسمه عکس یادگاری گرفت و آدم مشهوری شد .
10:41 ق.ظ در سپتامبر 18th, 2010
درود بر شما
جالب بود
ندیده بودم
4:17 ب.ظ در سپتامبر 19th, 2010
vahide aziz batabrike rah andaziye vebsayt jadid omidvaram ba darje matalebe arzande va jalebe elmi.adabi.amoozeshi.tarikhi va………nazare mokhatabane fahim va kheradmand ra jalb namaei ba arezooye movaffaghiyathaye bishtar .baba.
5:17 ب.ظ در سپتامبر 19th, 2010
خیلی خوب بود . مرسی.
12:42 ب.ظ در سپتامبر 21st, 2010
این فکر کنم اصلیتش مال سمت تربت ما باشه ها
6:38 ق.ظ در سپتامبر 23rd, 2010
مجید جان تربتیا خیلی بخان روشن فکر باشند دیگه نهایتن گوشه چادر پرستاره رو میبوسن
5:24 ب.ظ در سپتامبر 23rd, 2010
مرسی به اینهمه مایند اپن 😀
7:09 ق.ظ در سپتامبر 25th, 2010
مطلب فوق العاده ای بود وحید جان .
میگم در انتهاش با هم ازدواج نکردند ؟ :d
10:39 ق.ظ در سپتامبر 28th, 2010
omidvaram bad az inhameh sal marday ma ham kami jorat peyda konan