سلام
سرانجام پس از کش و قوسهای زیاد فیلم جدایی نادر از سیمین از طرف بنیاد سینمایی فارابی و هیئت داوران آن , به عنوان نماینده ی ایران در مراسم اسکار امسال انتخاب شد .
جالب اینجاست که گروهی آماده بودند که شب و روزشان را در راه تبلیغ منفی برای این فیلم و جلوگیری از شرکتش در اسکار صرف کنند .
چه تحلیل ها شد و چه اتهامها زده شد . چه حسادتها ورزیده شد , چه اعمال نفوذها دیدیم . اما نهایتا قدرت شگفت آور فیلم اصغر فرهادی و فشار زیاد افکار عمومی , دیدگاههای مخالفان را که عمدتا استدلالهای بی منطقی مانند : “این فیلم ارزشی نیست” ارایه می دادند , زیر پا گذاشت و جدایی نادر از سیمین راهی اسکار شد .
جدایی نادر از سیمین تا کنون بیش از 30 جایزه در جهان به خود اختصاص داده است . رکورد فروش فیلمهای ایرانی را هم در همه جا شکسته . این فیلم جزو انگشت شمار فیلمهایی بوده که هم منتقدان آنرا پسندیده اند هم مردم عادی .
به همین خاطر امسال شانس بالایی داریم که در مراسم اسکار در بخش سینمای جهان سرانجام نامی هم از کشور ما برود و شاید جایزه ای هم نصیبمان شد .
به هر روی از دیدگاه من جدایی نادر از سیمین از آن دسته آثار هنری است که می توان با آن فخر فروخت و به آن بالید .
امیدوارم که این فیلم در اسکار هم مانند همه ی جشنواره های دیگر پیروز باشد و سربلند تا ما هم کمی احساس غرور و افتخار کنیم .
سلام
چند روز پیش مصاحبه ای با نجف دریابندری , مترجم , نویسنده , طنز نویس و آشپز !! قهار کشورمان را می خواندم که مصاحبه گر غیرمنتظره ترین جمله ای را که از وی شنیده بود به عنوان تیتر مطلب برگزیده بود : صادق هدایت نویسنده ی بزرگی نیست !!!
راستش این جمله برای خود من که از گروه هدایت پسندان دو آتشه هستم شوک آور بود . از سوی دیگر آقای دریابندری هم کسی است که وقتی چیزی می گوید باید آنرا جدی گرفت . ( بر خلاف جمله ی نه چندان مودبانه ی نگارنده که گفته بود در حوزه ی ادبیات نظرات ایشان را نباید زیاد جدی گرفت )
به همین دلیل مصاحبه را که در سال 1372 در نشریه ی پیام منتشر شده بود خواندم . آقای دریابندری منصفانه هدایت را آغاز راه داستان نویسی نوین در ایران دانسته بود و اثر او را بر روی نویسندگان هم دوره و نویسندگان پس از خودش ژرف خوانده بود . اما در رده بندی با ذکر چند دلیل او را نویسنده ای نه چندان سطح بالا ارزیابی کرده بود و بوف کور او را یک رمان مغشوش و از مد افتاده نامیده و در برابر رمان شوهر آهو خانم را به عنوان یک نمونه ی درجه یک داستان نویسی در ایران معرفی کرده بود . داوری غیر منتظره ی دیگر او کم خون و بی رمق شمردن رمان سووشون ( SAVUSHOUN )سیمین دانشور بود .
در حقیقت این داوری خلاف پسند همگانی جامعه ی اهل مطالعه ی کشور ماست ( رمان سووشون یکی از محبوب ترین و پرطرفدار ترین آثار ادبی کشور ماست ) . خود من سووشون را بهترین رمان پارسی که خوانده ام می دانم . نگاشته های هدایت را به دلیل احساس مسوولیت بی همانندش در برابر کشور و مردمش بسیار می پسندم . ولی اینجا اظهار نظر نویسنده ی سایت مد و مه که گفته بود در حوزه ی ادبیات نباید دیدگاههای دریابندری را جدی گرفت برایم غیرمنتظره تر بود .
آن چیزی که باید به آن گردن نهاد ارزش بی چون و چرای سلیقه ی دیگران است . این پسند من است و آن پسند نجف دریابندری .
سلیقه سلیقه است و سنگ و ملاک و معیار و مقیاس و متر ندارد . سلیقه را نمی توان سنجید و ارزش گذاری کرد . سلیقه صرفا سلیقه است . پسند و خواست است و کاملا شخصی است .
تهمینه ی میلانی و اصغر فرهادی هر دو فیلمسازان صاحب نامی هستند . اما یکی ترجیح می دهد که از محمدرضا گلزار و مهناز افشار و خودروی گران قیمت و خانه ی لوکس برای فیلمسازی استفاده کند و دیگری ساختن جدایی نادر و سیمین را می پسندد . نه به فرهادی باید بابت سلیقه اش ایراد گرفت و نه به تهمینه میلانی بابت انتخابهایش .
فقط باید میان آنها انتخاب کرد .
هم آن گروهی که برای اثبات سلیقه شان دلایل ماورایی و فلسفی و عجیب و غریب می آورند در اشتباه هستند و هم آن گروهی که برای به چالش کشیدن سلیقه ی دیگران در تلاش هستند .
سلیقه را باید پذیرفت و به آن احترام گذاشت و صد البته که سلیقه ی دیگران را هرگز چراغ راه نکرد .
چون سلیقه ی هر کس از آن خود اوست و فقط برای خودش کاربرد دارد و بس .
سلام
صادق هدایت یکی از بزرگترین نامهای ادبیات ایران است . داستانهای کوتاه هدایت آیینه ی تمام نمای جامعه ی ایران در 200 سال اخیر است . احساسات , اعتقادات , روابط , گفتار و خلاصه همه چیز فرهنگ ایرانی در نوشته های هدایت به روشنی و در نهایت امانت داری به تصویر کشیده شده است . از لابه لای همه ی خطوط داستانهای کوتاه و بلند هدایت عشق و تعصب و دلسوزی بی پایان او نسبت به سرزمین و مردمش کاملا دیدنی است و همین امر باعث شده که نوشته های او تا این پایه دوست داشتنی و دلنشین باشند .
دو داستان کوتاه از این نویسنده ی بزرگ برایتان می گذارم . آبجی خانم در 4 صفحه و آتش پرست در 2 صفحه . در هر دوی این داستانها بیان حالات و افکار بسیار گیرا و دلکش هستند . اگر اهل کتاب خوانی باشید حتما اینها را خوانده اید . اما خواندن دوباره و این بار توجه بیشتر به فضا سازی و بیان حالات شخصیتهای داستان خالی از لذت نیست .
آبجی خانوم
آتش پرست
سلام
فیلم بازها و سینما دوستها حتما با نام ” 12مرد خشمگین “ آشنا هستند . فیلمی سیاه و سفید ساخته ی سیدنی لومت ( که کمتر از یک ماه پیش در گذشت ) با بازی هنری فوندا و گروهی بازیگر شناخته شده ی آن روزگار هالیوود , ساخته شده به سال 1957 .
کارگردان با ساختن این فیلم قدرت نمایی کرده است . تقریبا همه ی جریان فیلم در یک اتاق می گذرد که 12 عضو هیئت منصفه ی یک دادگاه در آن بر سر نتیجه ی یک پرونده بحث می کنند .
پسر نوجوانی محکوم است به قتل پدرش با ضربه ی یک چاقوی ضامن دار .
12 مرد عمدتا میانسال بدون حضور حتی یک زن و بدون هیچ جلوه ی بصری و یا چشم انداز و منظره و حتی درگیری خاصی . از آغاز تا پایان فیلم این 12 مرد در این اتاق در بسته درباره ی یک پرونده ی خسته کننده ی قتل با هم بحث می کنند و بیننده حتی برای لحظه ای دلزده و بی حوصله نمی شود . تا پایان فیلم , بیننده مسحور جریان بسیار قدرتمند گفت و گوها می ماند .
در جریان داستان بیننده به روشنی می بیند , لمس و درک می کند که هر کسی که در جایگاه داوری قرار بگیرد بر اساس پیش زمینه ی ذهنی , شخصیت , گذشته و احساسات خود قضاوت خواهد کرد و کاملا هم از درستی داوری اش اطمینان خواهد داشت . گرچه که فیلم اندکی شعاری با موضوع برخورد می کند اما پرداخت کارگردان چنان قدرتمند است که هر بار که یکی از استدلال های گوناگون اعضای هیئت منصفه ( مبنی بر گناهکار بودن متهم ) در برابر پافشاری یک فرد مخالف بی اعتبار می شود بیننده هم اندکی احساس شرمساری می کند بابت زود قضاوت کردن و فریب خوردن .
بیان روشن نظام طبقاتی آنروز جامعه ی آمریکا و پیش داوری هایی که در مورد هر کدام از طبقه ها نقش جان و اندیشه ی افراد شده و حتی در داوری های قضایی هم تاثیر گذار هستند یکی دیگر از نکات دلنشین فیلم است .
در مجموع ” 12 مرد خشمگین ” فیلمی است که ارزش چند بار دیدن را دارد .