Warning: Declaration of AVH_Walker_Category_Checklist::walk($elements, $max_depth) should be compatible with Walker::walk($elements, $max_depth, ...$args) in /home/vehcom/domains/parsaveh.com/public_html/wp-content/plugins/extended-categories-widget/4.2/class/avh-ec.widgets.php on line 62

Warning: Declaration of AVH_Walker_CategoryDropdown::walk($elements, $max_depth) should be compatible with Walker::walk($elements, $max_depth, ...$args) in /home/vehcom/domains/parsaveh.com/public_html/wp-content/plugins/extended-categories-widget/4.2/class/avh-ec.core.php on line 876

Warning: Parameter 2 to wp_hide_post_Public::query_posts_join() expected to be a reference, value given in /home/vehcom/domains/parsaveh.com/public_html/wp-includes/class-wp-hook.php on line 324
ژانویه « 2011 « پرثوه

سلام

چگونه اید دوستان گرامی ؟ نبودم و در باره ی بخشهای سیاه تاریخ نمی نوشتم خیلی خوش حال بودید ؟ از خوشنودی بال درآورده بودید ؟ شرمنده . من به عنوان یک نیما زند کریمی خیلی سمج از سفر بازگشته و باز هم برایتان از تاریخ خواهم گفت , به بنده هیچ ارتباطی ندارد که تاریخ را با خون نوشته اند . اگر خیلی مرد هستید و هستیم بیایید تاریخ را بیشتر بشناسیم تا ما بر خلاف گذشتگانمان آنرا با دوستی بنویسیم , نه با خون و نفرت .

باور کنید امروز بخش بزرگی از دنیا به این نتیجه رسیده اند که باید با آرامش و دوستی در کنار یک دیگر زندگی کرد , نه با خشونت و نفرت و ترور , نه با جنگ و بدبینی و زیاده خواهی . امروز به بسیاری از کشورها و دولت های دنیا ثابت شده که می توان با لبخند و مهربانی هم حقوق مردم خود را ستاند و نیازی به شاخ و شانه کشیدن و قلچماق بازی و آه و ناله و مظلوم نمایی نیست .

به سرزمینهای توریستی که گردشگران را از بخشهای مختلف دنیا به خود جذب می کنند که بروی هر آنچه که میان مردم می بینی دوستی و لبخند و مهربانی است و باور کنید لذتی دارد دیدن بیگانه ای که از کنارت گذر می کند و در حالی که حتی یک واژه از گفتار یک دیگر را نخواهید فهمید یا حتی یک بار دیگر یکدیگر را نخواهید دید شما را به لبخندی شیرین مهمان می کند . می تواند نکند و سرش را پایین بیاندازد , یا جای دیگری را نگاه کند و یا حتی خیره در چشمانتان بنگرد و هزار فکر ناجور در مورد شما بکند , اما دوستی را شیرین تر و کم خرج تر و راحت تر می بیند .

با بالا رفتن سن تاریخ انسان , تجربه ی این دو پای دردسر ساز هم بیشتر می شود و هرچه که این تجربه بیشتر می شود , جنگ و درگیری و کینه و نفرت و بگیر و ببند بین انسانها هم کمتر می شود و این رویدادی خوش آیند است .

تجربه ی دو جنگ جهانی و ویرانی ها و کشتارهای بی همانند آنها اروپایی ها را خیلی زود به این نکته رساند که باید گذشته ها و جنگها و کینه های دیرپای پدران را دور ریخت و تنها به آینده اندیشید .

اما مانده است تا ما جهان سومی ها پی به این واقعیت ها ببریم . مانده است که کینه های قومی و قبیله ای را دور بریزیم و اختلاف بین مذاهب و دین هایمان را مدام دست مایه ی جنگ و درگیری نکنیم . هنوز مانده .

——————————————————————————————————

سر آخر دو تصویر زیبا از یک ساحل بی همانند :

0167

یک توضیح کوتاه برای دوستان فیلم باز اینکه این ساحل و این خلیج زیبا همان جایی است که فیلم ساحل ( the beach ) با بازی لئوناردو دی کاپریو و ویرجینیا لدوین در آن ساخته شد

0161

یک توضیح کوتاه برای دوستان فیلم باز اینکه این ساحل و این خلیج زیبا همان جایی است که فیلم ساحل ( the beach ) با بازی لئوناردو دی کاپریو و ویرجینیا لدوین در آن ساخته شد

 

سلام

این خبر که یک شرکت استرالیایی اقدام به ساخت عروسکهای زنده کرده است خبر جدیدی نیست و در خرداد ماه امسال منتشر شد . در گشت زنی اینترنتی دیروز دوباره این خبر را دیدم . برای آنهایی که خبر را ندیده اند باید عرض کنم که این عروسکها می توان گفت به گونه ای به وجود آوردن زندگی به صورت ساختگی ( مصنوعی ) هستند ( البته به ادعای سازنده شان )

 

این عروسک که عمر مشخصی دارد ( یک سال و سه سال ) از ترکیب ژنهای dna انسان و خرگوش و چند جانور دیگر ساخته می شود . زنده است و حرکت و حس دارد و درد را هم احساس می کند . با القای خواب مصنوعی در بسته بندی خود نگهداری می شود و پس از باز کردن جعبه 20 دقیقه زمان نیاز دارد تا از خواب بیدار شود .

در صورت واقعی بودن این ادعا و عملی شدن آن باید گفت که انسان وارد مرحله ی جدیدی از زندگی شده است , مرحله ای که چندان هم خوشایند نیست و چشم انداز خوبی هم ندارد .

در فیلمهای علمی و تخیلی همیشه آینده ها را دیده ایم که انسان همه چیز را ( حتی اندامهای یدکی برای خودش ) می سازد و همه چیز را در کنترل خود گرفته , اما در حقیقت اختیار خودش را از دست داده است .

این حقیقتی انکار ناپذیر است که زیاده خواهی و جاه طلبی انسان کار را در کره ی زمین به جاهای ناجوری کشانده است .

پس از نابودی زیست بوم زمین و غارت همه ی هدایای خدایی آن امروز انسان را می بینیم که برای سود و سرگرمی خود موجود زنده تولید می کند .آنهم در قواره ی صنعتی و تولید انبوه . بدون این که به این موضوع فکر کند که همه ی گونه های جانوری و گیاهی این کره ی خاکی یا نابود شده اند و یا چیزی به نابودیشان باقی نمانده است و همه ی اینها از کرامات خود اوست . اگر مرد است آنها را از نابودی نجات بدهد ,  تولید موجود زنده ی جدید پیشکش .

به نظر می آید که روند رو به شد گسترش دانش و در اولویت قرار گرفتن اقتصاد  باعث شده است که انسان امروز از همه چیز غافل شود و بر سر شاخ بن ببرد .

زمین مادر همه ی آفریده هاست , اما انسان با تکیه بر مغز بزرگ و توانایی اندیشیدن خود همه ی موجودات را از حقوق خودشان محروم کرده و تمامی داشته های زمین و طبیعت را از آن خود کرده است . اما گویا انسان از این جایگاه و همه توانایی خود طرفی نخواهد بست , چون آینده نگر نیست و خودخواه است . تولید عروسک زنده گام نخست است . در گامهای بعدی انسان رباتهای هوشمند می سازد و برای آسایش خودش همه ی کارها را به آنها می سپارد .

اگر هم مانند فیلمهای تخیلی رباتها شورش نکنند و انسانها را نابود نکنند تکیه ی بیش از حد به دانش و فن آوری باعث بی توجهی بیش از پیش به طبیعت خواهد شد و زمانی که طبیعت نابود شد آن وقت انسان باید برای مشاهده ی نابودی خودش شمارش معکوس را آغاز کند .

ولی خب , چه می شود کرد انسان است و هرگز میخ آهنین هیچ منطقی در سنگ سود جویی و منفعت طلبی اش فرو نرفته و نخواهد رفت .

اطلاعات کامل در مورد عروسکهای زنده را از این سایت بخوانید :

عروسک زنده ژنتیکی

سلام

ناصرخسروی قبادیانی در قرن پنجم هجری به سفر حج رفت که این سفر 6 سال به درازا کشید و با بازدید از ایران و عراق و سوریه و لبنان و اردن و فلسطین و مصر و عربستان همراه بود . سفرنامه ای که ناصر خسرو پس از پایان این سفر نگاشت یکی از مهم ترین ها در نوع خود است . کوتاه گویی و روشنی بیان و شیوایی و بیان مو به موی همه ی ریزه کاریهای مهم و گذشتن از همه ی جزییات بی اهمیت و بی طرفی راوی , این سفرنامه را ارزشمند و قابل مراجعه کرده است .

از سوی دیگر سفرنامه ها به دلیل نگارش عمدتا بی غرضشان , آبشخور ( منبع ) های خوبی برای شناخت تاریخ و هویت هر جایی هستند . زیرا که اگر تاریخ نگاران هر کدام جیره خوار حاکم و سلطانی بوده اند سفرنامه نویس که نبوده , بیگانه ای بوده که آمده و سفری کرده و رفته و دیده ها و شنیده هایش را از دیدگاه خودش نگاشته .

 

توجه شما را به بخشی چند خطی از سفرنامه ی ناصر خسرو جلب می کنم که در بیان کشور اتیوپی امروز است که در آن روزگار حبشه نامیده می شده :

“… و بر دست راست این شهر , چون روی به قبله کنی کوهی است و پس از آن کوه بیابانی عظیم و علف خوار بسیار , و خلق بسیارند آنجا , که ایشان را بجاویان گویند و ایشان مردمانی اند که هیچ دین و کیش ندارند و به هیچ پیغمبر و پیشوا ایمان نیاورده اند , از آن که از آبادانی دورند و بیابانی دارند که طول  آن از هزار فرسنگ زیاده باشد.

 …و این قوم بجاویان در این بیابان باشند , مردمی بد نباشند و دزدی و غارت نکنند و به چهارپای خویش مشغولند و مسلمانان و غیره کودکان ایشان بدزدند و به شهر های اسلام برند و بفروشند !!!!

 

1 ) مهریه ی ظالمانه :    514 نان سنگک طرح قدیم !!

2 ) قلقلک دادن فرد مبتلا به اسهال مثل شوخی کردن با اسلحه در حالت رگبار است!

3 ) لره میاد تهران ، تو ترافیک گیر می کنه میگه : ها ماشالا ! به این میگن عروسی

 

4 ) به ترکه می گن بیا اینجا به انگلیسی چی می شه ؟ میگه : کام هیر. میگن حالا برو اونجا به انگلیسی چی میشه ؟ میگه: میرم اونجا میگم کام هیر

5 ) لره شب عروسیش میگوزه میگه بیا فشار زندگی شرو شد!!!

6 ) هلکوپتر میشینه محله غضنفر اینا عضنفر میگه : سر و صدا نکنین زنده بگیریمش !

7 ) دفترچه خاطرات غضنفر : خیلی فقیر بودیم ،هیچ پولی نداشتیم ، مادرم قادر به زاییدن من نبود ، در یک شب آفتابی خاله ام مرا زایید !!

8 ) به غضنفر میگن : بابات مُرد ، زود بیا خونه ، غضنفر میگه : دروغ میگین یه اتفاقی افتاده نمی خواهید به من بِگِید !!!

9 ) اصفهانیه نذر میکنه اگه توی امتحان ورود به دانشگاه قبول شد مادرش رو پیاده بفرسته کربلا.

10 ) یه روز یه غضنفر میره بالای درخت چنار.بهش میگن داری چه کار می کنی.میگه دارم توت می خورم.میگن اینکه درخت چناره میگه توت تو جیبمه !!

11 ) غضنفر ماشین تخلیه چاه میخره .. روی تانکرش مینویسه: رزق ما در باسن شماست !!

12 ) یکی میگه: من” حافظ کل قرآنم”, ترکه با بدبینی میگه: از این قران کوچیکا یا بزرگا ؟

13 ) ترکه با احساسات دوست دخترش بازی می کنه 3 بر 1 شکست می خوره !!

14 ) یکی لکنت زبون داشته بهش میگن همیشه زبونت میگیره؟  میگه نه , فقط وقتی حرف میزنم!

15 ) ترکه رو برق 3 فاز می گیره پرت می کنه بلند می شه خودشو می تکونه و می گه : اگه مردین یه فاز یه فاز بیاین جلو .

16 ) اصفهانیه دم مرگ:احمد کجاست؟

اینجام بابا

اصغر کجاست؟

منم اینجام بابا

هوشنگ کو

منم همینجام بابا

پس همه که اینجان چرا لامپ اون اتاق روشنه ؟

و سر آخر از خودمان :

جوان مشهدی می خواسته بره تهران خونه ی دوستش . بهش می گن رفتی اونجا زنگ زدی , گفتن کیه , نگی مویوم ها , زشته , بگو منم .

می گه : یره خر که نیستن . دره وا کنن می بینن که مویوم دیگه !!!

شاد باشید