Warning: Declaration of AVH_Walker_Category_Checklist::walk($elements, $max_depth) should be compatible with Walker::walk($elements, $max_depth, ...$args) in /home/vehcom/domains/parsaveh.com/public_html/wp-content/plugins/extended-categories-widget/4.2/class/avh-ec.widgets.php on line 62

Warning: Declaration of AVH_Walker_CategoryDropdown::walk($elements, $max_depth) should be compatible with Walker::walk($elements, $max_depth, ...$args) in /home/vehcom/domains/parsaveh.com/public_html/wp-content/plugins/extended-categories-widget/4.2/class/avh-ec.core.php on line 876

Warning: Parameter 2 to wp_hide_post_Public::query_posts_join() expected to be a reference, value given in /home/vehcom/domains/parsaveh.com/public_html/wp-includes/class-wp-hook.php on line 324
مارس « 2011 « پرثوه

بدون شرح !

 

در رسانه ها آمده بود که یک شاهزاده خانم سعودی به نگهبانش تـــجاوز کرده است . این نگهبان انگلیسی اعلام کرده بود که این شاهزاده خانم همواره در حال نوشیدن الکل و استفاده از مواد مخدر بوده و رفتارهای جنــسی ناشایستی هم داشته . جزییات این رویداد از خبرهای منتشر شده در ایران پیدا نبود . پس جست و جو کردم , در این مورد چیزی دستگیرم نشد , اما آن چیزی که هم آبشخورهای ( منابع ) فارسی و هم انگلیسی به فراوانی نشان می دهند خبرهایی از این دست است .

شاهزاده ی هم جنس باز سعودی عبدالعزیز بن ناصر خدمتکارش را کشت . فلان شاهزاده به بهمان کس تجاوز کرد . رفتارهای هیستریک جنسی و آزار خدمتکاران باعث تحت تعقیب قرار گرفتن فلان شاهزاده شد .

حتی برخی از اسناد ویکی لیکس بیانگر زندگی زیر زمینی بسیاری از اشراف زادگان جوان سعودی هستند که پارتی های شبانه ی برهنه و آزاد را به فراوانی برگزار می کنند , اما با تدابیر شدید امنیتی و پنهان کاری های زیاد , برای در امان ماندن از پلیس مذهبی !!!!

این که کیفیت تجاوز آن شاهزاده خانم به خدمتکارش چه بوده و این که شراب می خورده و مواد مصرف می کرده به خودی خود اهمیتی ندارد . به هر حال او هم انسان است و غریزه دارد و نیازهای روانی و بدنی .

برگزاری پارتی های برهنه و با لباس شنا و همانند اینها هم امری است که به همان نیازها بر می گردد و خودشان می دانند صلاحشان چیست . آن چیزی که مهم است این است که انسان , انسان است , غریزه دارد , جان دارد , نیاز و روح و روان دارد و می خواهد زندگی کند .

شاید بسیاری از مردم جهان بتوانند با هدف بدست آوردن بهشت برین در زندگی این جهانی پا بر سر همه یا بخشی از نیازها و غرایزشان بگذارند , اما نمی توان توقع داشت که همه این چنین مقدس و نورانی باشند و باور دارم که با وضع قانون و مقررات و برخورد های قضایی و پلیس مذهبی و مانند اینها نمی توان فرهنگ بهشت گرایی را در جوامع نهادینه کرد .

به تجربه ثابت شده است که سخت گیری و وضع قوانین محدود کننده نه تنها غرایز آدمی را از بین نمی برد , بلکه شدتشان را بیشتر می کند و حتی غرایز سرکوب شده به راحتی راه به رفتارهای پلید و جنایتکارانه هم خواهند برد .

همانطور که در آغاز حکومت طالبان بر افغانستان ( سال 75 خورشیدی ) و وضع قوانین محدود کننده برای زندگی اجتماعی زنان ,  آمار فحشا و تولید انواع مواد مخدر با چنان رشد فزاینده ای روبرو شدند که حافظه ی تاریخ هرگز فراموشش نخواهد کرد .

جامعه ی امروز عربستان شاید یک نمونه ی بسیار مفید برای بررسی نتایج بهشت گرایی دولتی باشد . نسل گذشته ای که سراسر تعصب و محدودنگری است در برابر نسل جدیدی که شورش کرده و زندگی را بیش از بهشت می خواهد . خبرهای مرتبط را با یک جست و جوی کوتاه اینترنتی به راحتی و فراوانی پیدا خواهید کرد .

شاید بتوان گفت که بهترین الگوی زندگی اجتماعی را همان کشور هایی به دست آورده اند که آزادی را سر لوحه ی زندگی قرار داده اند . در جامعه ی آزاد هم می توانی به دنبال بهشت باشی و هم هــم جنـــــس گرا باشی و هم می توانی به دنبال آزادی جنــســی بروی یا برهنــه گرا باشی یا هر چیز دیگر . انتخاب با توست و کسی هم دست و پایت را نمی بندد . آنوقت غرایز انسانی سر از جنایت و زیاده روی در نمی آورند و قطعا جامعه , اخلاقی تر خواهد بود .

 

 

در اين سراي بي كسي كسي به در نمي زند

                                         به دشت پر ملال ما پرنده پر نمي زند

يكي ز شب گرفتگان چراغ بر نمي كند

                                        كسي به كوچه سار شب در سحر نمي زند

نشسته‌ام در انتظار اين غبار بي سوار

                                      دريغ كز شبي چنين سپيده سر نمي زند

گذرگهي است پرستم كه اندرو به غير غم

                                      يكي صلاي آشنا به رهگذر نمي زند

چه چشم پاسخ است از اين دريچه‌هاي بسته ات

                                     برو كه هيچ كس ندا به گوش كر نمي زند

نه سايه دارم و نه بر ,  بيفكنندم و سزاست

                                     وگر نه بر درخت تر كسي تبر نمي زند 

شعر از هوشنگ ابتهاج ( ه.ا. سایه )