Warning: Declaration of AVH_Walker_Category_Checklist::walk($elements, $max_depth) should be compatible with Walker::walk($elements, $max_depth, ...$args) in /home/vehcom/domains/parsaveh.com/public_html/wp-content/plugins/extended-categories-widget/4.2/class/avh-ec.widgets.php on line 62

Warning: Declaration of AVH_Walker_CategoryDropdown::walk($elements, $max_depth) should be compatible with Walker::walk($elements, $max_depth, ...$args) in /home/vehcom/domains/parsaveh.com/public_html/wp-content/plugins/extended-categories-widget/4.2/class/avh-ec.core.php on line 876

Warning: Parameter 2 to wp_hide_post_Public::query_posts_join() expected to be a reference, value given in /home/vehcom/domains/parsaveh.com/public_html/wp-includes/class-wp-hook.php on line 324
انگلستان « پرثوه

سلام

این مطلب را در تاریخ 8 شهریور برای دوستان از راه ایمیل فرستاده بودم . اما حیفم آمد که آندسته از دوستانی که از راه وبلاگ پرثوه با ایشان آشنا شده ام آنرا نخوانند . مطلب مهم است . میزان کشته های ایران در جنگ جهانی اول , در نتیجه ی قحطی مصنوعی که ارتش انگلستان در ایران بوجود آورد کمی دور از ذهن است , اما متاسفانه واقعی است . به دلیل نفوذ انگلستان در ایران , در دوره های بعدی سخنی از این قتل عام بزرگ گفته نشد نا این که اندک اندک از یادها رفت . اما فرزندان امروز ایران باید تاریخ کشورشان بیشتر از این حرفها بشناسند .

برگی از تاریخ معاصر ایران

هیچ می دانستید که در جریان جنگ جهانی اول حدود 40 در صد مردم ایران کشته شده اند ؟ یعنی تقریبا نیمی از کل مردم کشور . در رابطه با جنگ جهانی اول می گویند که بزرگ ترین و ویرانگرترین جنگ تمام تاریخ بشریت بوده و باعث مرگ بیش از 10 میلیون انسان شده است . ( رقم 10 میلیون را کمی سبک و سنگین کنید , 10 میلیون مرگ !!! در طی کمتر از 4 سال ) می دانستید که این آمار بدون در نظر گرفتن کشته های قحطی حاصل از جنگ در ایران است ؟ چرا که فقط حدود 9.5 میلیون نفر در ایران کشته شدند . از قحطی و بیماری های واگیردار که در نتیجه ی سو تغذیه در جامعه همه گیر شدند .

انگلیسیهای حاضر در ایران , جنگ جهانی اول

در فاصله ی سالهای 1293 تا 1294 خورشیدی ( 1914 تا 1915 میلادی ) اانگلستان از جنوب , دولت عثمانی از غرب و روسیه از شمال ایران را به تصرف در آوردند و حکومت وقت که کمترین توانی برای مقاومت در برابر این سیل بنیان کن دشمنان را نداشت فقط نظاره گر بود . در سالهای بعد روسیه ی تزاری که در نوع خود کشور ضعیفی محسوب می شد در پی توافقی با دولت انگلستان , ایران را واگذار کرد . در همان زمان عثمانی ها هم به مرز فروپاشی رسیده بودند  ( جنگ جهانی اول که از حیث گستردگی ابعاد شگفت آوری دارد باعث نابودی 4 امپراطوری بزرگ و قدرتمند اروپا یعنی : امپراطوری اتریش مجار , روسیه , آلمان و عثمانی شد ) بنابراین استعمار پیر تنها بازیگردان عرصه ی سیاست ایران شد و با خرید گسترده ی غلات و جلوگیری از واردات کالا به ایران و اجازه ندادن برای ورود کمکهای دولت آمریکا به ایران باعث ایجاد نایابی مواد غذایی در کشور شد و خشکسالی و بارندگی کم هم قوز بالای قوز شد و چنان قحطی در کشور بروز کرد که بیش از 40 درصد مردم ایران را به کام مرگ برد ( 1917 تا 1919 ) . نکته ی جالب گزارشهای  سفیر وقت دولت آمریکا و فرصت طلبی آن دولت است که باعث می شود محموله های بزرگ مواد غذایی برای کمک به مردم تیره روز ایران ارسال شود که انگلیسیها به هیچ وجه اجازه ی ورود آنها را به کشور نمی دهند . ” داناهو افسر شناخته شده اطلاعات نظامي انگلستان و نماينده سياسي آن دولت در غرب ايران در سالهاي 1918 و 1919 درباره قحطي درغرب ايران اينگونه مي نويسد: ” اجساد چروكيده زنان و مردان، پشته شده و در معابر عمومي افتاده اند. در ميان انگشتان چروكيده آنان همچنان مشتي علف كه از كنار جاده كنده اند و يا ريشه هايي كه از مزارع در آورده اند به چشم مي خورد؛ با اين علفها مي خواستند رنج ناشي از قحطي و مرگ را تاب بياورند. در جايي ديگر، پابرهنه اي با چشمان گود افتاده كه ديگر شباهت چنداني به انسان نداشت،چهار دست و پا روي جاده جلوي خودرويي كه نزديك مي شد مي خزيد و در حالي كه ناي حرف زدن نداشت با اشاراتي براي لقمه ناني التماس مي كرد…”. مرحوم محمد علي جمال زاده تلفات وحشتناك شيراز را اين طور روايت مي كند: “جنگ اول جهاني در آستانه اتمام بود[ پائيز 1918] كه در دل شبي تاريك و هولناك سه سوار ترسناك كه هر كدام شمشير و شلاقي به بر داشتند به آرامي از ديوارهاي شهر عبور كردند و به آن وارد شدند. يك سوار نامش” قحطي” ديگري” آنفلوانزاي اسپانيايي” و آخري” وبا “بود. طبقات فقير، پير و جوان، همچون برگ پائيزي در برابر حمله اين سواران بي رحم فرو مي ريختند. هيچ غذايي پيدا نمي شد، مردم مجبور بودند هرچه را كه مي توانستند بجوند و بخورند. به زودي گربه و سگ و كلاغ را نمي شد يافت. حتي موش ها نسلشان بر افتاده بود. برگ، علف و ريشه گياه را مانند نان و گوشت معامله مي كردند. در هر گوشه و كنار، اجساد مردگان بي كس و كار پراكنده بود. بعد از مدتي مردم به خوردن گوشت مردگان روي آوردند…”.

نکته ی جالب توجه آن است که بعدها به هیچ عنوان از این نسل کشی و توحش انگلیسیها نامی به میان نیامده و هرگز کسی عنوان نکرد که هیچ کشوری به اندازه ی ایران از جنگ جهانی اول آسیب ندیده , جنگی که ایران در آن بی طرف اعلام شده بود . عجیب نیست که اتفاقی که فقط 90 سال قبل در کشورمان روی داده به این اندازه برای ما ناشناخته و مجهول باقی مانده بوده ؟ برای آگاهی بیشتر به منبع های زیر بروید :

کتاب قحطی بزرگ سالهای 1917 تا 1919 از محمد قلی مجد

ویکی پدیا

سلام

با وقوع دو انقلاب پیاپی در روسیه در سال 1917 و روی کار آمدن بلشویک ها سیاست خارجی کشور روسیه دچار تحول شگرفی شد و دولت تازه پای لنین تمامی قراردادهای استعماری تزار با ایران را ملغا کرد ( البته بجز آنهایی که به غارت خاک ایران مربوط می شدند ) و ارتش روسیه هم از خاک ایران خارج شد .

این رویدادها فضا را برای یکه تازی دیگر قدرت استعمارگر آن روزگار یعنی انگلستان باز کرد تا با ترساندن دستگاه حکومتی ایران از نفوذ کمونیسم زمینه را برای سلطه ی هرچه بیشتر خود فراهم کند .

روی کار آمدن دولت وثوق الدوله که سیاستمداری وابسته به انگلیس بود آغاز مطرح شدن قرارداد 1919 بود . قراردادی که ایران را از یک مستعمره هم بیشتر در اختیار انگلیسی ها می گذاشت .

یکی از مواد این قرارداد ایجاد یک ارتش فراگیر برای ایران بود ( البته زیر نظر دولت فخیمه ی انگلیس ) . برای این کار هیئتی تشکیل شد با حضور چند افسر ایرانی و چند افسر انگلیسی . کلنل فضل الله آق اولی فرمانده ی ژاندارمری  نواحی مرکزی ایران هم به عنوان عضو و منشی این هیئت حضور داشت .

فضل الله خان فرزند امان الله خان پزشک بود که در سال 1265 خورشیدی در اصفهان به دنیا آمده و در فرانسه تحصیل کرده بود .

هیئت یاد شده در طی چهارماه فعالیت خود اموری مانند خرید تسلیحات از ارتش هند و ادغام ژاندارمری و قزاقخانه ی سلطنتی و بحث آموزش افسران ایرانی را بررسی می کرد . مورد آخری یعنی آموزش افسران ایرانی با تند روی بیش از حد انگلیسی ها به شکلی کاملا توهین آمیز مطرح شد .

قرار شد برای آموزش افسران ایرانی چند نفر گروهبان !!! از ارتش هند ( و نه ارتش انگلستان ) به ایران بیایند و افسران ایرانی نهایتا تا درجه ی سروانی ارتقای درجه یابند و از سروانی به بالا مستقیما از ارتش انگلستان استخدام شوند . اعتراض شدید کلنل فضل الله و یکی از دوستانش به این مورد با برخورد تند وزیر جنگ مواجه شد .

ادامه ی کار هیئت با این روند تحقیر آمیز و بی نتیجه بودن اعتراضات مخالفان باعث شد که کلنل فضل الله از فرط  درماندگی در روز یکم فروردین سال 1299 به جای رفتن به مراسم سلام نوروزی شاه , ابتدا به مدت یکساعت نامه ای بنویسد و سپس با شلیک گلوله خودکشی کند . شخص وثوق الدوله دست نوشته های کلنل را برداشته , دفتر وی را وارسی کرده و سپس  اجازه ی دفن را صادر می کند .

خودکشی کلنل در حالی که هنوز 34 ساله هم نشده بود شوک بزرگی به هیئت وارد کرد . به شکلی که تا سقوط دولت وثوق الدوله جلسات آن برگزار نشد و این هیئت همراه با خود قرارداد به برگهای سیاه تارخ ما پیوست .

اما نام کلنل به عنوان کسی که شجاعانه مرگ را به ننگ ترجیح می داد برای همیشه باقی ماند .