سلام
چندی پیش از شبکه ی چهار سیما مستندی پخش می شد در باره ی یک پایگاه تحقیقاتی کشور استرالیا در قطب جنوب . استرالیا ( با وجود نداشتن سابقه و قدمت آنچنانی و حتی نداشتن استقلال سیاسی تا همین چند سال قبل ) یکی از نخستین کشورهایی بود که در قاره ی جنوبگان ( قطب جنوب ) ایستگاه تحقیقاتی ایجاد کرد و هم اکنون سالهاست که چند تیم تحقیقاتی از این کشور در سرزمین یخها مشغول فعالیت و جست و جوهای علمی هستند .
به جز استرالیا چند کشور دیگر مانند آمریکا و فرانسه و انگلستان و شیلی و … هم در قطب پایگاه و محقق دارند .
سختی شرایط زندگی در قطب ( حتی با وجود امکانات کافی ) را به خوبی می شناسیم . سرمای باور نکردنی که حتی اندامهای داخلی بدن را از کار می اندازد ( مانند کلیه ها ) , خطرات پیش بینی نشده , شکافها و گودالهای پنهان , یخهای نازک و شکننده , ماهها دور از اجتماع زندگی کردن , اقامت دایمی در یک مکان کوچک و همنشینی بایدی ( اجباری ) با یک گروه ثابت از جمله مشکلاتی هستند که تیمها تحقیقاتی با آنها دست به گریبان هستند . پیش از آمدن اینترنت و ماهواره هم که دیگر نور علی نور بود . کسی که به این تیمها می پیوست از خانواده اش خداحافظی می کرد و برای دست کم یک سال ارتباطش را با دنیای بیرون به کلی قطع می کرد .
این از افراد . دولتها هم برای اداره ی این مراکز تحقیقاتی زیر بار هزینه هایی بسیار سنگین می روند . قطعا هزینه ی یک تیم تحقیقاتی در قطب جنوب چندین و چند برابر تیمهای عادی در جاهای دیگر دنیاست . بماند که دشواریهای مدیریتی و مسوولیت سنگین فرستادن چندین دانشمند ارزشمند به یک سرزمین وحشی و خطرناک هم مزید بر علت است .
این همه در حالی است که نتیجه ی کار که یافته های علمی ارزشمندی است در نهایت متعلق به مردم و تمام کشورهای دنیا خواهد بود و د رانحصار کشور مبدا باقی نمی ماند .
با دیدن این فیلم مستند به این فکر افتادم که دهها سال است که کاروان علم و دانش با شتاب زیادی به راه افتاده و دنیا را به کلی دگرگون کرده و هر ر وز نسبت به روز پیش جلوتر می برد . می توان بی اغراق گفت که همه ی این پیشرفتها و تحولات و رویدادهای خوب و مفید از کشورهای صنعتی و پیشرفته سرچشمه گرفته و جهان سومی ها هیچ نقشی در آن نداشته اند .
هیچ اختراعی , هیچ اکتشافی , هیچ یافته ای و هیچ دستاوردی از جهان سوم بیرون نمی آید . جهان سوم به تمامی مصرف کننده است و دنباله رو و وابسته .
صحبت تحقیق که باشد پاسخ جهان سوم این است : “ما بودجه نداریم , ما امکانات نداریم , چرا ما ؟ چرا کشورهای صنعتی این کار را نمی کنند ؟”
تحقیق که نباشد آگاهی هم نیست و در نبود آگاهی از فناوری هم خبری نیست . پس جهان سوم ناچار است که همه ی شرایط کشورهای صنعتی و پیشرفته را برای گرفتن فناوریهای آنها بپذیرد . آنجاست که انواع آه و ناله ها به آسمان می رود که :” آی ما را استثمار کردند , منابع ما را به یغما بردند , ما را به بردگی کشیدند و چه و چه .”
آیا حق نیست که غرب پیشرفته از تمامی هزینه ها و زحماتش بیشترین استفاده را ببرد ؟ اگر هم حق نباشد ( که به گمان من هست ) آنها با توانمندی زیادشان هر ناحقی را به حق تبدیل خواهند کرد و در جهان سوم هم همواره وضع به همین منوال خواهد ماند . هر کسی جدا گانه به فکر پر کردن حساب بانکی خود خواهد ماند و هیچ تحول و هیچ پیشرفتی هم به دست نخواهد آمد .
مگر آنکه …
سلام
حتما اخبار مربوط به ۳۳ معدنچی شیلیایی حبس شده در اعماق زمین را شنیده اید .
در ۱۴ مرداد ماه امسال ( 1389 ) با فروریختن بخشی از معدن بزرگ سن خوزه در ۷۰۰ کیلومتری سانتیاگو پایتخت شیلی ۳۳ نفر معدنچی { که به غیر از یک بولیویایی بقیه اهل شیلی بودند } در یک استراحتگاه کوچک در ژرفای ۷۰۰ متری زمین گیر افتادند . تمامی کانالهای ارتباطی مسدود شده بودند و تلاش تیمهای حفار به جایی نرسید تا در۳۱ مرداد ماه , یعنی ۱۷ روز بعد به طور اتفاقی صدای ضربات چکش بر روی یکی از مته های حفار شنیده شد . امیدواری برای زنده بودن معدن چی ها بازگشت و وقتی که مته را بیرون کشیدند کاغذی به آن چسبیده بود که حامل این جمله بود : ” هر ۳۳ نفرمان در پناهگاه خوب هستیم .”
در فیلمی که لینک دانلود آن در پایین مطلب گذاشته شده لحظه ی پیدا شدن این کاغذ و خوشحالی وصف نشدنی همکاران این افراد مشخص است . خوشبختانه کانالهای انتقال هوا بسته نشده بودند و معدنچی ها که آب به حد کافی داشتند بدون داشتن غذای کافی مدت 17 روز بود که در انتظار معجزه بودند .
خبر باعث بروز جشنی ملی در شیلی شد و خانواده های ناامید این 33 نفر دوباره شادمان و امیدوار شدند . اما چالش جدیدی از همان زمان آغاز شد . جگونه این معدنچی های زندانی را نجات باید داد ؟
تلاش گسترده ای آغاز شد . بزرگترین دستگاه حفار ممکن با هزینه ای گزاف به منطقه آورده شد . با کندن یک سوراخ به طور مستقیم استراحتگاه را به بیرون متصل کردند و از راه همین سوراخ لوله گذاری شده وسایل مورد نیاز و آب وغذا و دوربین و برق و امثال اینها را برای زندانیان فرستادند .
تلاشهای گروه امداد که از طرف دولت شیلی و با بودجه ی کافی هدایت می شد به نتیجه رسید و کپسول بزرگی به بلندی یک متر و نود سانتی متر ساخته شد که 420 کیلوگرم وزن داشت و با کابل به محل استراحتگاه فرستاده می شد تا معدن چی ها یکی یکی سوار شده و به بالا کشیده شوند .
بامداد پنج شنبه آخرین معدنچی که سرکارگر بخش و رییس داخل استراحت گاه بود به سطح زمین آمد و عملیات نجات به پایان خوشحال کننده ی خود رسید .
این عملیات 22 میلیون دلار برای دولت شیلی هزینه داشت . هزینه ای که بی دریغ پرداخت شد تا اتباع یک کشور نجات یابند و همانطور که رییس جمهور شیلی که در محل حاضر بود گفت خانواده هایشان را در آغوش بگیرند . نکته ی قابل توجه در این ماجرا این است که همین شیلی تا چند سال پیش تحت حاکمیت پینوشه ای بود که نه تنها دیناری برای نجات مردمش حاضر نبود خرج کند بلکه هر جا که لازم بود قربانیشان هم می کرد . جنایات بیشمار او که فقط با هدف ماندن بر سر قدرت بود هرگز از حافظه ی تاریخ زدوده نخواهد شد .
فیلم مربوط به لحظه ی پیدا شدن تکه کاغذی که نوید زنده بودن معدن چی ها را می داد . لینک دانلود ( حجم فایل 7.53 مگابایت )
دستهها
پیوندها
Warning: Parameter 2 to wp_hide_post_Public::query_posts_join() expected to be a reference, value given in /home/vehcom/domains/parsaveh.com/public_html/wp-includes/class-wp-hook.php on line 324
نوشتههای تازه
بایگانیها
- سپتامبر 2023
- آوریل 2021
- دسامبر 2020
- نوامبر 2020
- سپتامبر 2015
- اکتبر 2014
- آگوست 2014
- جولای 2014
- ژانویه 2014
- دسامبر 2013
- جولای 2013
- می 2013
- مارس 2013
- فوریه 2013
- ژانویه 2013
- دسامبر 2012
- نوامبر 2012
- اکتبر 2012
- سپتامبر 2012
- آگوست 2012
- جولای 2012
- ژوئن 2012
- می 2012
- آوریل 2012
- مارس 2012
- فوریه 2012
- ژانویه 2012
- دسامبر 2011
- نوامبر 2011
- اکتبر 2011
- سپتامبر 2011
- آگوست 2011
- جولای 2011
- ژوئن 2011
- می 2011
- آوریل 2011
- مارس 2011
- فوریه 2011
- ژانویه 2011
- دسامبر 2010
- نوامبر 2010
- اکتبر 2010
- سپتامبر 2010
- آگوست 2010