سلام
دیروز 6 آگوست و فردا 8 آگوست سالگرد دو رویداد شوم هستند .
بمباران اتمی هیروشیما و ناکازاکی در ششم و هشتم آگوست 1945 بود که به کشته شدن صدها هزار انسان بی گناه منجر شد . آمارها و آگاهی های لازم در این رابطه [ هم زیاد تکرار شده اند و هم ] در اینترنت در دسترس هستند و نیازی به بازگو کردن آنها نیست .
آنچه که چندان بازگو نشده و دانستنش بایدی ( لازم ) است این واقعیت است که آمریکایی ها به هیچ روی نیازی به این بمباران وحشیانه و غیر انسانی نداشتند . سالهاست که شنیده ایم ژاپنی ها آنچنان مقاومت کردند که آمریکا ناچار شد از بمب اتم استفاده کند , وگرنه شکست ژاپن شدنی نبود .
این یک دروغ محض است . ژاپنی ها ماهها پیش از این جنایت ضد بشری توان ادامه ی جنگ را از دست داده بودند . ماهها بود که ارتش ژاپن از پشتیبانی لجستیک واحدهای دوردستش دست برداشته بود و سربازان ژاپنی در سنگرهایشان از گرسنگی می مردند , نه از گلوله ی آمریکایی ها .
سرزمین کوچک ژاپن با پهنه ای برابر سه استان خراسان رضوی و شمالی و جنوبی بدون هیچ کمکی از سوی متحدانش حدود شش سال بود که یک تنه جنگیده بود و در سال 1945 دیگر توانی برای ادامه ی این روند برایش باقی نمانده بود .
شاهد این مدعا اجرای عملیات انتحاری کامی کازه بود . کامی کازه ها خلبانانی بودند که به ناوهای جنگی ایالات متحده حمله می کردند و تا آخرین گلوله و بمبشان را شلیک می کردند . پس از پایان همه ی مهمات , در نهایت با کوبیدن خود هواپیما به ناو تلاش می کردند آن را غرق کنند . اگر ژاپن توان ادامه ی جنگ را داشت هیچ دلیلی وجود نداشت که خلبانانش به این شکل از هواپیما و بدن خودشان به جای گلوله استفاده کنند .
ستاد ارتش آمریکا از ماههای پایانی سال 1944 با آگاهی کامل از این واقعیت , دستور توقف همه ی تحرکات و عملیات جنگی را صادر کرده بود تا بی دلیل آمار کشته ها و زخمی هایش را زیاد نکند . با چنان جدیتی هم این رویه را دنبال کردند که سکوت و آرامش خطوط مقدم جبهه و بیکاری زیاد , باعث بروز تنشهای روانی در میان سربازان آمریکایی شده بود .
در همان زمان تلاشهای گسترده ی آمریکایی ها برای ساخت سلاح هسته ای به ثمر نشست و بمب اتمی ساخته شد .
در روزهای آغازین آگوست 1945 هری ترومن که پس از مرگ فرانکلین روزولت رییس جمهور آمریکا شده بود نامه ای به ستاد کل ارتش و شخص ژنرال مک آرتور فرمانده جنگ نوشت با این مضمون که : ” جاسوسان خبر آورده اند که امپراطور ژاپن به وزیر امور خارجه اش دستور داده که لایحه ی آتش بس و تسلیم ژاپن را تنظیم کند . ژاپن به زودی تسلیم خواهد شد و اگر تا پیش از آن بمب اتم را استفاده نکنید شاید دیگر تا سالها این فرصت برایمان فراهم نشود . ”
آمریکایی ها با ساخت این بمب ترسناک تلاش داشتند سلطه شان بر دنیا را کامل کنند . در شرایطی که امپراطوری های بزرگ اروپایی در جنگ جهانی اول نابود شدند و پس از آن در جنگ دوم هم قدرتهای بزرگ به مرز فروپاشی رسیده بودند عرصه ی سیاست جهانی فضایی باز و بی رقیب برای اَمریکایی ها بود و یک چنین قدرت نمایی دهشت آوری می توانست سرآغاز خوبی برای این ورود باشد .
پس , در ساعت 8.15 صبح ششم آگوست کاپیتان پاول تیبت و تیمش با هواپمایی به نام انولا گِی , بمب پسر کوچک با 15 کیلوگرم اورانیوم غنی شده را بر روی هیروشما انداختند و پس فردا هم بمب مرد چاق با 15 کیلوگرم پلوتونیوم غنی شده شهر ناکازاکی را شخم زد تا آمریکایی ها به همه ی دنیا بفهمانند که از آن پس آقای دنیا کیست .
پس از آن هم از ترس داوری افکار عمومی در دنیا , این دروغ بزرگ را شایع کردند که از شکست ژاپن ناامید شدیم و این کار را کردیم .
پس از پایان جنگ و انتشار گوشه ای از ابعاد فاجعه بار این جنایت , آمریکایی های زیادی بر علیه آن گفتند و نوشتند . یکی از مهمترین منابعی که در این رابطه در ایران چاپ شده رمان برهنه ها و مرده ها نوشته ی نورمن میلر است . میلر که خود در جبهه ی شرق آسیا جنگیده بود و از نزدیک شاهد ماجرا بود در این کتاب به وضوح شرایط جبهه ی جنگ در ماههای پایانی را روشن می کند .
در سالهای پس از جنگ مضمون نامه ی هری ترومن به ارتش لو رفت و بسیاری از نشریات دنیا هم آنرا منتشر کردند . اما به هر حال توان تبلیغاتی دولت آمریکا بسیار بیشتر از مخالفانش است .

سلام
تا کنون یکی دو مطلب دیگر با محوریت چند همسری در پرثوه داشته ایم . برای آنکه تصور نکنید چند همسری منحصر به نمایندگان مجلس شورای اسلامی ما و شیوخ عرب است , به سراغ ایالات متحده می رویم , سرزمینی که مسیحی است و چند همسری در آن جرم است و مجازات زندان و جدایی از همسران را به دنبال دارد .
مورمون ها فرقه ای از مسیحیت هستند که به شکلی بنیادی به تعدد زوجات معتقدند . یعنی یک مرد می تواند چندین همسر داشته باشد , نه مثل تبتی ها یک زن و چند مرد .
این فرقه در 1830 بوسیله ی یک گنگ خواب دیده !! به نام جوزف اسمیت بنیانگذاری شد . اسمیت مدعی شد که در 15 و 18 سالگی یک آقای نورانی را به خواب دیده که مورون نام داشته و پیامبر یک گروه از انسانهای رستگار بوده و الواحی زرین داشته که در جایی پنهان شده بودند . با راهنمایی های مورون این پازل هیجان انگیز بوسیله ی اسمیت حل شده بود و الواح کشف شدند .به همراه الواح یک عینک سحر آمیز !! به اسمیت داده شد تا بتواند در 3 سال گوشه گیری و انزوا الواح را به زبان امروزی ترجمه کند . حاصل این حل کردن پازل کتابی بود که در 1835 منتشر شد و اصول و پیمانها نام داشت . البته آن آقای نورانی پس از اینکه ترجمه ی این الواح را به اسمیت حقنه کرد الواح را پس گرفت که اسی یک وقت کثیف و خرابشان نکند . نکته ی جالب ماجرا این جاست که این ترجمه در 1843 دچار حک و اصلاح شد و بخشهایی عمده از آن حذف شدند و بخشهای جدیدی به آن اضافه شدند . حالا اینکه آقای نورانی باز هم به خواب این بچه آمده بود یا فقط ترجمه های جدید را برایش از حفظ خوانده بود خدا عالم است .

جوزف اسمیت , بنیانگذار فرقه ی مورمون
آنچه مشخص است جناب آقای اسمیت در سال 1844 به همراه برادرش که به حقانیت اخوی ایمان کامل داشت دستگیر شدند . جرم ایشان چه بود ؟ چند همسری . کاری که بر خلاف قوانین صریح و بدون تبصره ی نظام حقوقی ایالات متحده است . پس از گذشت دو هفته حبس و در حالی که هنوز زمان دادگاه فرا نرسیده بود در هجوم مردم خشمگین به زندان ایالتی ایلی نویز جوزی اسمیت و اخوی گرامشان به قتل رسیدند . معروف است که جوزف در هنگام اعدام 48 همسر داشته !! اینجاست که می توان راز آن خوابها و آن آقای نورانی را کشف کرد .
بر اساس اعتقاداتی که اسمیت ترویج می کرد زن در دنیا تنها یک وظیفه دارد و آن خوشبخت کردن مرد زندگی اش است ( یک صفر به نفع هندی ها که چند هزار سال زودتر به این اعتقاد دست یافتند ) هر مرد باید چند تا از این عوامل خوشبختی را در خدمت بکیرد و پدران و مادرانی که دختر دار می شوند به محض بلوغ جنسی دخترشان باید او را شوهر بدهند . درنگ جایز نیست و هیچ غیر مورمونی هم شایسته ی این وصلت نیست . پس حتی اگر خواستگار 50 سال با عروس خانم اختلاف سنی هم داشت مهم نیست . ازدواج و بچه دار شدن یک مورمون مهم است .
مورمون ها اعتقادات جالب دیگری هم دارند که زندگی در جامعه ی آنها را بسیار سخت و غیر قابل تحمل می کند . انتقال خون در میان آنها یک گناه کبیره است . هر مورمون باید دست کم تا قبل از 25 سالگی دو غیر مورمون را به کیش خود در آورد . دوره ی خدمت وظیفه هم دارند . یک تا دوسال از دوران جوانی هر مورمون باید صرف تبلیغ مذهب شود .
لباس شیک , مشروب , کوکاکولا ! و هر لذتی غیر از لذت جنسی حرام است . شدت تضاد مورمونها با جامعه ی اطرافشان آنقدر زیاد است که گاهی اوقات در اجتماعات کوچک , کاملا منزوی و بدون ارتباط با دنیای بیرون زندگی می کنند تا دچار پلیس و دادگاه و زندان نشوند . گستردگی دامنه ی محدودیتها در جامعه ی مورمون ها زبانزدی ( ضرب المثل ) را بوجود آورده به این مضمون :
“I can`t , I`m mormon”
“من نمی توانم , چون مورمون هستم “

دستهها
پیوندها
Warning: Parameter 2 to wp_hide_post_Public::query_posts_join() expected to be a reference, value given in /home/vehcom/domains/parsaveh.com/public_html/wp-includes/class-wp-hook.php on line 308
نوشتههای تازه
بایگانیها
- آوریل 2021
- دسامبر 2020
- نوامبر 2020
- سپتامبر 2015
- اکتبر 2014
- آگوست 2014
- جولای 2014
- ژانویه 2014
- دسامبر 2013
- جولای 2013
- می 2013
- مارس 2013
- فوریه 2013
- ژانویه 2013
- دسامبر 2012
- نوامبر 2012
- اکتبر 2012
- سپتامبر 2012
- آگوست 2012
- جولای 2012
- ژوئن 2012
- می 2012
- آوریل 2012
- مارس 2012
- فوریه 2012
- ژانویه 2012
- دسامبر 2011
- نوامبر 2011
- اکتبر 2011
- سپتامبر 2011
- آگوست 2011
- جولای 2011
- ژوئن 2011
- می 2011
- آوریل 2011
- مارس 2011
- فوریه 2011
- ژانویه 2011
- دسامبر 2010
- نوامبر 2010
- اکتبر 2010
- سپتامبر 2010
- آگوست 2010