سلام
کتاب کورش کبیر ( ذوالقرنین ) با ترجمه ی استاد باستانی پاریزی منتشر شده و گویا اخیرا ایشان اجازه داده اند تا نسخه ی الکترونیک کتاب , برای افزایش آگاهی نسل جوان سرزمین مادری , به رایگان منتشر شود .
من این کتاب را در نیمه های دهه ی هفتاد خریدم ( حدود 15 سال پیش ) . متن , ترجمه ای از کتاب جناب ابوالکلام آزاد , پارسی هندی است که پژوهشی است درباره ی شخصیت ذوالقرنین که در قرآن نامش آمده است , همان که متفکرین اسلامی در سده های گذشته گفته بودند اسکندر مقدونی است .
روان شاد ابوالکلام آزاد ( وزیر فرهنگ دولت گاندی ) در این پژوهش ثابت می کند که ذوالقرنین , کورش هخامنشی است و نه سردار خونریز مقدونی .
خواندن کتاب را به همه پیشنهاد می کنم که آموزه های گرانقدری از تاریخ باستان ایران دارد و همینطور الگوی بسیار مناسبی برای پرسشگری و نپذیرفتن کورکورانه ی شنیده ها ارایه می دهد .
البته پیشنهاد دیگری هم دارم . امروز برای بسیاری از ایرانیان عصر کورش پرستی است . فراموش نکنیم که کورش در 2500 سال پیش زندگی می کرد و ما در امروز هستیم . تاریخ ایران و زندگی کورش را باید خواند , کورش را باید شناخت اما نباید تنها دلخوشی قرار داد . بهتر است که در امروز زندگی کنیم و برای بهتر شدن جامعه ی رو به فرپاشی مان تلاش کنیم . تاریخ بیش از آن که ابزار افتخار باشد ابزار عبرت آموزی است .هم آن گروهی که فریاد می زنند کورش را فراموش کنید , هزاران سال پیش را دور بیاندازید در اشتباه هستند و هم آن گروهی که روز و شب و خورد و خوراکشان کورش است . تاریخ را باید بخوانیم و به خاطر بسپاریم و از تحلیل و بررسی اش هم غافل نشویم . اما فراموش هم نکنیم که تاریخ چراغ راه آینده است . برای پیش بینی آینده است که تاریخ به کار می آید و نه برای باد به غبغب انداختن .
” کتاب را از اینجا می توانید دانلود کنید “
با سپاس از بانوی محترمی که کتاب را برای من ایمیل کردند .

سلام
نود و بوقی است که چیزی ننوشته ام و از آن بیشتر هم زمانی است که درِ بخش سرگرمی پرثوه بسته مانده . نوشتار زیبای پایین که نویسنده اش نمی دانم کیست و کجاست تقدیم شما می شود . دست نویسنده را به گرمی می فشارم و از او ( غیابی ) اجازه می گیرم برای انتشار نوشتارش .
پرسشهای آزمون مَشِل ( تافل لهجه ی مشهدی ) !!!
۱ـ شاعر در کدام مصراع از تیر و کمان سخن گفته است ؟
الف – با پِلّخمونِ نگاهت چُغوکه دِلومه زِدی
ب – آی یَره یَره یَره — یارُم کَله پا مِره
ج – ای گرونی هم که هر روز قوز بالا قوز مِرهِ
د – نِمِتِنُوم چیزی بُگُم َ — ای درد دل کُشته مو رهِ
۲ ـ معنای کلمات زیر در کدام گزینه صحیح می باشد ؟
(( سیخ ماهی – کُخ – دُوری – مِس مِس – وّخه – ناردِشور ))
الف -تیغ ماهی – کِرم – در – معطل کردن – ریخت و پاش – مرده شور
ب- تیغ ماهی – سوسک یا حشره – سینی بزرگ – معطل کردن – پاشو – ناودان
ج – تیغ ماهی – کرم – سینی بزرگ – معطل کردن – ریخت و پاش – ناودان
د – تیغ ماهی – کرم – سینی بزرگ – معطل کردن – پاشو – مرده شور
۳ـ همه گزینه ها به جز گزینه … غلط می باشد ؟
الف – سُرسُر ( یواشکی حرف زدن ) ج – ناخون جله { با تشدید بر روی لام } ( چنگ انداختن و ناخن کشیدن )
ب – آسوارت ( آسفالت ) د – نارنجک ( بمب )
** چون این پرسش کمی دشوار بود خودم پاسخ می دهم . گزینه ی د نادرست است . چون نارنجک نام یک گونه شیرینی خامه است که در شهرهای دیگر ایران به نام نان خامه ای شناخته می شود .
۴ـ کدام واژه به معنی ( کوچه ) می باشد ؟
الف – میلان ب – فِلِکه ج – ناردِشور د – قِلِه خیابون
۵ـ صرف فعل مضارع رفتن در کدام گزینه صحیح است ؟
الف – مُرُم مِری مِرَن مِره مِرِم مِرِن
ب – مُرُم مِری مِره مِرِم مِرِن مِرَن
ج – مِرِم مِری مِرَن مُرُم مِره مِرِن
د – مُرُم مِری مِره مِرِن مِره مِرَن
۶ـ سخن (( چه خوشگل رِفتی امشب )) یعنی چه ؟
الف – چه خوشگل شدی دیروز ب – چه خوشگل شدی رفتی
ج – چه خوشگل شدی امشب د – موقع رفتن چقدر خوشگل شدی !!
۷ـ مُو بُرُم در کدام گزینه به معنی رفتن است ؟
الف -مُو بُرُم کاغذها رِ … ب – مُو بُرُم میلان بعدی
ج – مُو بُرُم از جِواد … د – همه موارد
۸ـ در بیت (کُتا کِردَن دامنارِ مشتی عماد ….دیگه مجنون توی خواب دامن لیلا مِگیره ) به چه معناست ؟
الف – باز منو کشتی رفتی — تنها گذاشتی رفتی — دروغ نگم به جز من — یکی دیگه داشتی رفتی .
ب – مشتی عماد دامن های دختران را کوتاه میکرد تا مجنون خواب ببینه .
ج – چه خوشگل شدی امشب با دامن کوتاه .
د – هیچ کدام
** توضیح اینکه اگر کسی جدا پاسخ پرسشها را خواست در بخش دیدگاهها در خدمتتان هستم .

سلام
واژه ها مانند انسانها هستند . به دنیا می آیند , تغییر می کنند , ازدواج می کنند , از زبانی به زبان دیگر سفر می کنند و شاید هم در پایان بمیرند .
پیگیری رد پای واژه ها در درازنای تاریخ روشن کننده ی بسیاری از رویدادها و شناساننده ی تحولات فرهنگی و زبانی ملتهای گوناگون است . بویژه برای زبان پارسی که یکی از انگشت شمار زبانهایی است که از پس هزاران سال هنوز زنده و سرحال است و در کنار دگرگونی های زیاد هنوز هویت مستقل خود را نگه داشته است .
سرگذشت واژه ی “گل” در زبان پارسی و دیگر زبانهای دنیا بسیار خواندنی و جالب است . تلاش می کنم بر اساس آموزشهای دکتر محسن فره وشی به کوتاه ترین شکل ممکن این سرگذشت را برایتان بنویسم .
“گل” در فرهنگ ما همواره محبوب و مورد توجه بوده و ادبیات مان که مهم ترین نمایشگاه فرهنگ ایران زمین است همواره گلریز و گلستان بوده است . در بیشتر باغچه ها و باغها در کشورما بوته های گل سرخ و دیگر گلها چشم نوازی می کنند و باغچه ی بی گل انگار چیزی کم دارد .
دیرین ترین رد پای این واژه در نوشته های پارسی به “اوستا” باز می گردد که در آن “وَرذا” ( varaza ) ( بر وزن تمنا , البته بدون تشدید ) به معنی گل سرخ آمده است . ( باید دانست که گل به معنی گل سرخ است , همان که اروپایی ها امروزه به آن “رُز” ( rose ) می گویند . )
در دوره های پس از آن و در زبان پارسی باستان این واژه به صورت “وردا” ( varda ) ( امروزه کارخانه ای با این نام , سرکه تولید می کند ) و در پهلوی ساسانی به صورت “وَرد” ( vard ) و “وَرت” ( vart ) تغییر یافت . واژه ی “ورد” در نام چند شهر و آبادی به چشم می خورد . مانند “وردآورد” ( به معنی گل آور ) که پیش از این روستایی بوده نزدیک به تهران ( گویا امروز داخل شهر شده است ) و در کنار آن روستایی است به نام “وردیج” .
دیگری روستای “سُهرَورد” که در نزدیکی زنجان است و زادگاه شیخ اشراق , شهاب الدین سهروردی است . گویش درست “سُهرَورد” , سُخرَورد است . “سُخر” همان رنگ قرمز است که به دلیل دشواری تلفظ در گذر زمان به سرخ تغییر شکل پیدا کرده است . پس “سهرورد” به معنی گل سرخ است .
“وارت” در دوران اشکانی به ارمنستان و لهجه ی ارمنی وارد می شود و به هنوز هم به همین شکل در برخی نامهای ارمنی زنده است . مانند “نِوارت” که نامی است برای دختران ارمنی , نو ( nev ) همان نو و جدید است و وارت هم که گل . پس “نوارت” به معنی “نوگل” , غنچه و غنچه ی گل سرخ است . نامهای “وارتوهی” و “وارتوش” و شاید “وارتان” هم از “وارت” بهره برده اند .
در آغاز دوران اشکانی به مرور ترکیب “ر” و “د” ( rd ) به “ل” تغییر می کند و ورد به “وَل” ( val )و “وُل” ( vol ) تغییر شکل پیدا می کند .
هنوز هم واژه ی والَ با معنی شکوفه در گویش سمنانی به کار برده می شود .
“بابا طاهر” می گوید :
مسلسل زلف بر رو ریته دیری وُل و بلبل به هم آمیته دیری
پریشان چون کری آن تار زلفان به هر تاری دلی آویته دیری
یا یک ترانه ی روستایی گوید :
شب تاریک و ره باریک و وُل مست کمون از دست من افتاد و بشکست
کمون دارون کمون از نو بسازید وُلم یاغی شده مشکل دهد دست
بر اساس یک قاعده ی دیرین زبان شناسی “و” در برخی واژه ها به “گو” ( gu )تبدیل می شود . مانند ویشتاسپ که گُشتاسپ و ورک ( verk ) که گرگ شدند . پس “ول” و “وُل” به “گل” تبدیل شدند .
همین واژه ی وُل در سفر به اروپا به فُل تغییر می یابد و ریشه ی واژه ی flower را می سازد .
شکل اوستایی واژه یعنی ورذ و ورذا در سفر به سواحل شرقی مدیترانه به صورت روزون درآمد و در اثر فرسایش ناشی از گذر زمان به شکل رز در آمد . این رز که به معنی گل سرخ است مادر واژه ی روژ در زبان فرانسه است که به معنی رنگ قرمز است .
به این شکل بوده که یک واژه ی پارسی بخش بزرگی از دنیا را درنوردیده و امروز به شناخته شده ترین نام در دنیای گلها بدل شده است .
آبشخور ( منبع ) :
کتاب ایرانویج نوشته ی دکتر بهرام فره وشی , انتشارات دانشگاه تهران , 1373
