این یک مطلب شاد و تفریحی نیست , اما اندوهناک و تاسف برانگیز هم نیست , چون اتفاقی که در ادامه شرحش می آید با میل و اراده و اختیار کامل همه ی بوجود آورندگانش بوده و همگی سرنوشتشان را خودشان انتخاب کرده اند .

جیمز جونز مقدس
در سالهاي آغازین دهه ي 60 ميلادي در ايالت کاليفرنياي آمريکا کشيشي به نام جيمز جونز از اهالي اينديانا فرقه اي مذهبي را بنيان گذاري کرد که بر پايه ي شعارهايي مثل برابري سياه و سفيد و تسويه ي جامعه و دولت از پليدي و فساد استوار بود . در کوتاه زماني گروه بزرگي از مردم گرداگرد او جمع شدند و شمار پيروانش بسيار زياد شد .
گويا شرايط اجتماعي نامناسبي که در سالهاي پس از پايان جنگ ويتنام بر آمريکا مستولي شده بود و شدت گرفتن احساسات نژاد پرستانه در برخي ايالتهاي آمريکا باعث شده بود تا کسب و کار جيمز جونز رونق زيادي بگيرد و شدت شيفتگي مردم به او به درجه اي برسد که در يکي از سخنراني هايش اعلام کند :
” اگر خدا را در وجود من مي بينيد اشکالي ندارد “ !!!!
( بقیه در ادامه ی مطلب )
