Warning: Declaration of AVH_Walker_Category_Checklist::walk($elements, $max_depth) should be compatible with Walker::walk($elements, $max_depth, ...$args) in /home/vehcom/domains/parsaveh.com/public_html/wp-content/plugins/extended-categories-widget/4.2/class/avh-ec.widgets.php on line 62

Warning: Declaration of AVH_Walker_CategoryDropdown::walk($elements, $max_depth) should be compatible with Walker::walk($elements, $max_depth, ...$args) in /home/vehcom/domains/parsaveh.com/public_html/wp-content/plugins/extended-categories-widget/4.2/class/avh-ec.core.php on line 876

Warning: Parameter 2 to wp_hide_post_Public::query_posts_join() expected to be a reference, value given in /home/vehcom/domains/parsaveh.com/public_html/wp-includes/class-wp-hook.php on line 324
سپتامبر « 2010 « پرثوه

دختران قربانی

سلام

عکس بالا در 1915 بوسیله ی عکاس موسسه ی نشنال جئوگرافیک گرفته شده و نشان دهنده ی مومیایی و اسکلت قربانی هایی است که حدود 600 سال قبل در امپراطوری اینکا تقدیم به خدایان شده اند .

امپراطوری اینکا از 1200 تا 1533 میلادی در اکوادور و بولیوی و پروی امروزی گسترده شده بود .

اینکاها هم مانند سایر اقوام و تمدنهای آمریکای جنوبی خدایان گوناگونی داشته اند و گویا بزرگترین این خداها , خدای خورشید بوده .

وجه مشترک اغلب مذاهب آمریکای جنوبی نیاز آنها به قربانی کردن انسانها بوده است . بسته به شرایط محیطی , برخی کودکان و حتی نوزادان را قربانی می کرده اند  (عکس های شماره ی 1 تا 4) ,  برخی زنان جوان و برخی هم دشمنان , اسیران و برده ها را .

سلام

حتما تا به حال این عکس را دیده اید :

 

 

سلام

حتما خبر دارید که مهران مدیری در فروختن سریال اخیرش یعنی قهوه ی تلخ به صدا و سیما ناکام مانده . بحث درباره ی چیستی و چرایی این ماجرا به گفتار ما ربطی ندارد . بحث ما چگونگی برخورد ما با این فرآیند است .

مهران مدیری در تمامی سالهای گذشته جدای از آنکه ثابت کرده در زمینه ی کاری خودش بهترین است , ثابت کرده که نان به نرخ روز خور هم نیست و در کارش به فلسفه ی هنر و تعهد اجتماعی هنرمند کاملا پای بند است .

درصد بالایی از انتقادات مدیری در کارهایش متوجه خود مردم است . ما نابسامانی ها و معضلات اجتماعی زیادی داریم که چندان به نظام سیاسی و شرایط جهانی هم مربوط نیست به خودمان مربوط است و بس . شاید خیلی از هنرمندان هرگز به این معضلات اشاره ای نکنند , با این منطق که مبادا مردم بدشان بیاید و مخاطب کارهایشان کم شود . در حالی که مدیری بر اساس طرز فکرش همواره اینها را به زیباترین شکل ممکن بیان کرده و چون حرفش از دل بر آمده لاجرم بر دل هم نشسته .

امروز مدیری برای رساندن کارش به دست مردم به مشکل برخورده . فروش سریال از طریق شبکه ی ویدئوی خانگی تنها راه حل بود . اما همکاری مردم تنها وسیله ی موفقیت این راه حل است .

در بخش آغازین دیسک یک مدیری می گوید : ” جان من , جان من , جان من این کار را کپی نکنید” برای شخصی در حد و اندازه ی مدیری انصافا کار آسانی نیست که به این شکل ملتمسانه از مردم کپی نکردن را بخواهد .

ما که هزاران تومان خرج اصلاح جهت آنتنهای ماهواره مان می کنیم تا سریال های پوچ و باعث شرمندگی فارسی وان را از دست ندهیم و از سرگذشت سالوادور و ایزابل و فریجوریتو بی خبر نمانیم , ما که کفش و لباس کودکانمان را هم با مارک جومونگ می خریم آیا شایسته نیست که از هنرمند ارزشمند خودمان هم حمایت کنیم ؟

به گمان من حمایت از مدیری حمایت از هنر متعهد و فاخر است .

برای من که هر روز بی اغراق چند ساعت وقت برای هر کدام از مطالب این سایت صرف می کنم **( بماند که نتیجه , چقدر از طرف شما با بی مهری و بی توجهی مواجه می شود ) کاملا قابل لمس و درک است که کاری مانند قهوه ی تلخ با چه مقدار تلاش و صرف وقت و هزینه به انجام رسیده . تازه مطالب  کسل کننده ی پرثوه کجا و سریال مهران مدیری کجا .

بیایید برای یکبار هم که شده همدل باشیم و مسوول . قیمت هر بسته ( سه قسمت ) فقط 2500 تومان است که هر دو هفته یکبار منتشر می شود . یعنی هفته ای 1250 تومان که انصافا در برابر هزینه ی کارت شارژ ایرانسل مصرفی هر کدام از ما هیچ است ( خودم را با شما جوانان اس ام اس خوار قاطی کردم 🙂 ) .

به امید همکاری و همراهی همه ی ما .

————————————————————————

پاورقی :

**نخیر لاف نزدم . واقعا هر روز چند ساعت وقت صرف می شود . حتما شما هم تصدیق می کنید که مطالب پرثوه کپی از نوشتار و دسترنج دیگران نیست و حاصل گردآوری اطلاعات از چند منبع مختلف و به قلم ضعیف خودم است .

سلام

این مطلب را در تاریخ 8 شهریور برای دوستان از راه ایمیل فرستاده بودم . اما حیفم آمد که آندسته از دوستانی که از راه وبلاگ پرثوه با ایشان آشنا شده ام آنرا نخوانند . مطلب مهم است . میزان کشته های ایران در جنگ جهانی اول , در نتیجه ی قحطی مصنوعی که ارتش انگلستان در ایران بوجود آورد کمی دور از ذهن است , اما متاسفانه واقعی است . به دلیل نفوذ انگلستان در ایران , در دوره های بعدی سخنی از این قتل عام بزرگ گفته نشد نا این که اندک اندک از یادها رفت . اما فرزندان امروز ایران باید تاریخ کشورشان بیشتر از این حرفها بشناسند .

برگی از تاریخ معاصر ایران

هیچ می دانستید که در جریان جنگ جهانی اول حدود 40 در صد مردم ایران کشته شده اند ؟ یعنی تقریبا نیمی از کل مردم کشور . در رابطه با جنگ جهانی اول می گویند که بزرگ ترین و ویرانگرترین جنگ تمام تاریخ بشریت بوده و باعث مرگ بیش از 10 میلیون انسان شده است . ( رقم 10 میلیون را کمی سبک و سنگین کنید , 10 میلیون مرگ !!! در طی کمتر از 4 سال ) می دانستید که این آمار بدون در نظر گرفتن کشته های قحطی حاصل از جنگ در ایران است ؟ چرا که فقط حدود 9.5 میلیون نفر در ایران کشته شدند . از قحطی و بیماری های واگیردار که در نتیجه ی سو تغذیه در جامعه همه گیر شدند .

انگلیسیهای حاضر در ایران , جنگ جهانی اول

در فاصله ی سالهای 1293 تا 1294 خورشیدی ( 1914 تا 1915 میلادی ) اانگلستان از جنوب , دولت عثمانی از غرب و روسیه از شمال ایران را به تصرف در آوردند و حکومت وقت که کمترین توانی برای مقاومت در برابر این سیل بنیان کن دشمنان را نداشت فقط نظاره گر بود . در سالهای بعد روسیه ی تزاری که در نوع خود کشور ضعیفی محسوب می شد در پی توافقی با دولت انگلستان , ایران را واگذار کرد . در همان زمان عثمانی ها هم به مرز فروپاشی رسیده بودند  ( جنگ جهانی اول که از حیث گستردگی ابعاد شگفت آوری دارد باعث نابودی 4 امپراطوری بزرگ و قدرتمند اروپا یعنی : امپراطوری اتریش مجار , روسیه , آلمان و عثمانی شد ) بنابراین استعمار پیر تنها بازیگردان عرصه ی سیاست ایران شد و با خرید گسترده ی غلات و جلوگیری از واردات کالا به ایران و اجازه ندادن برای ورود کمکهای دولت آمریکا به ایران باعث ایجاد نایابی مواد غذایی در کشور شد و خشکسالی و بارندگی کم هم قوز بالای قوز شد و چنان قحطی در کشور بروز کرد که بیش از 40 درصد مردم ایران را به کام مرگ برد ( 1917 تا 1919 ) . نکته ی جالب گزارشهای  سفیر وقت دولت آمریکا و فرصت طلبی آن دولت است که باعث می شود محموله های بزرگ مواد غذایی برای کمک به مردم تیره روز ایران ارسال شود که انگلیسیها به هیچ وجه اجازه ی ورود آنها را به کشور نمی دهند . ” داناهو افسر شناخته شده اطلاعات نظامي انگلستان و نماينده سياسي آن دولت در غرب ايران در سالهاي 1918 و 1919 درباره قحطي درغرب ايران اينگونه مي نويسد: ” اجساد چروكيده زنان و مردان، پشته شده و در معابر عمومي افتاده اند. در ميان انگشتان چروكيده آنان همچنان مشتي علف كه از كنار جاده كنده اند و يا ريشه هايي كه از مزارع در آورده اند به چشم مي خورد؛ با اين علفها مي خواستند رنج ناشي از قحطي و مرگ را تاب بياورند. در جايي ديگر، پابرهنه اي با چشمان گود افتاده كه ديگر شباهت چنداني به انسان نداشت،چهار دست و پا روي جاده جلوي خودرويي كه نزديك مي شد مي خزيد و در حالي كه ناي حرف زدن نداشت با اشاراتي براي لقمه ناني التماس مي كرد…”. مرحوم محمد علي جمال زاده تلفات وحشتناك شيراز را اين طور روايت مي كند: “جنگ اول جهاني در آستانه اتمام بود[ پائيز 1918] كه در دل شبي تاريك و هولناك سه سوار ترسناك كه هر كدام شمشير و شلاقي به بر داشتند به آرامي از ديوارهاي شهر عبور كردند و به آن وارد شدند. يك سوار نامش” قحطي” ديگري” آنفلوانزاي اسپانيايي” و آخري” وبا “بود. طبقات فقير، پير و جوان، همچون برگ پائيزي در برابر حمله اين سواران بي رحم فرو مي ريختند. هيچ غذايي پيدا نمي شد، مردم مجبور بودند هرچه را كه مي توانستند بجوند و بخورند. به زودي گربه و سگ و كلاغ را نمي شد يافت. حتي موش ها نسلشان بر افتاده بود. برگ، علف و ريشه گياه را مانند نان و گوشت معامله مي كردند. در هر گوشه و كنار، اجساد مردگان بي كس و كار پراكنده بود. بعد از مدتي مردم به خوردن گوشت مردگان روي آوردند…”.

نکته ی جالب توجه آن است که بعدها به هیچ عنوان از این نسل کشی و توحش انگلیسیها نامی به میان نیامده و هرگز کسی عنوان نکرد که هیچ کشوری به اندازه ی ایران از جنگ جهانی اول آسیب ندیده , جنگی که ایران در آن بی طرف اعلام شده بود . عجیب نیست که اتفاقی که فقط 90 سال قبل در کشورمان روی داده به این اندازه برای ما ناشناخته و مجهول باقی مانده بوده ؟ برای آگاهی بیشتر به منبع های زیر بروید :

کتاب قحطی بزرگ سالهای 1917 تا 1919 از محمد قلی مجد

ویکی پدیا